سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لوازم مورد نیاز برای اسپری شابلون تاتو بدن لمینت در خانه 2022

تجربه های اول من راجب اولین شابلون تاتو خالکوبی در افراد

تجربه های اول من راجب اولین شابلون تاتو خالکوبی در افراد

 

تجربه های اول من راجب اولین شابلون تاتو خالکوبی در افراد

 

از نگاه اجتماعی خالکوبی داشتن چیز بدیه؟

از نظر خانواده من، بله! چیز بدیه. با دیدنش خانواده مادریم فکر میکنن من از اونی که فکر میکردن هم داغون ترم.

مادرم نمیدونه که چرا فکر میکنه کار بدیه بنابرین توی فکرش میچرخه و میگه بقیه چی فکر میکنن؟ بقیه میگن بده، بنابرین وای چه کار بدی کرده صدرا!

پدرم با وجود اینکه همیشه به مطالعات خودش مینازه اون هم نمیدونه چرا در اعماق فکرش میدونه این کار بدیه. سعی میکنه چیزی نگه راجبش چون میدونه که ازش توضیح میخوام درباره نظرش و احتمالا نمیدونه چی بگه.

خانواده پدریم (افرادی جوان ها محسوب نمیشن) ولی همیشه جواب های ساده و کار راه اندازه دارن، مثلا من پیش‌بینی میکنم با دیدن خالوبی من با خودشون میگن: بیکارِ مفت خورِ کله پوک! (چندان البته من باهاشون مخالف نیستم در این باره)

در شهر خودم مشهد کمابیش میتونم نظرات رو حس کنم. تقریبا مثل راه بردن سگ در خیابونه. چطور؟ در محله ای از شهر دوست من داشت سگشو راه میبرد (ازین کوچیکا، تریتر بود به نظرم اسم نژادش) و دوتا خانم مذهبی مانند که پشتش راه میرفتن میگفتن مراقب باش پات جای پای سگ قرار نگیره، نجسه. یعنی احساس بدی راجبش دارن و حتی خودشون بیشترش میکنن بدون اینکه دلیلشو بدونن. وقتی شما دستت تتو داره و توی شهر راه میری یه عده میگن “چقدر کول!”، یه عده میگن “این جوون هارو ببین (its a phase)”، بعضیا میگن “اه اه نیگا چیکار میکنن با بدن خودشون” و اکثر مردم میگن “”، یعنی هیچی نمیگن چون خودشون به اندازه کافی مشغله دارن تا به تتوی شما فکر کنن. اگر تتویی دارید که در جا های قابل دیده شدن هستش ممکنه برای استخدام شدن، کار های اداره، سربازی و چنین جا هایی این‌طوری به مشکل بخورید چون دید مسئولین اونجا متاسفانه به نحوی هستش که عموما شما رو به عنوان یک فرد یاغی و به صورت اجتماعی ناهنجار و حتی محتمل برای انجام کار خلاف در نظر بگیرن.

 

لوازم مورد نیاز برای شابلون تاتو بدن در خانه ( 1 )تجربه های راجب اولین شابلون تاتو خالکوبی ( 1 )انتخاب تاتو زدن خالکوبی به عنوان یک شغل ( 1 )روش درست کردن حنا در منزل ( 1 )شابلون تاتو موقت بدن و چند گام ساده ( 1 )افزایش شغل تاتو زدن خالکوبی روی پوست ( 1 )

 

 

آیا با داشتن خاکوبی دیگه نمیشه خون اهدا کرد؟

این یکی از سوالاتی بود که خودم هم داشتم. شما وقتی میرید خون اهدا کنید ازتون میپرسن در شش ماه یا یک سال گذشته طب سوزنی، حجامت، خالکوبی یا چنین مواردی داشتید؟ و این برای این هستش که گویا بعضی از ویروس های محترم مثل هپاتید رو شما وقتی از طریق عاملی مثل سوزن و تیغ میگیرید یه مدت طول میکشه تا آثارشون مشخص بشه. بنابین هنگام اهدای خون یک سال باید از کار سوزنی و تیغیتون گذشته باشه که اگر خونتون دارای عوامل بدبخت کننده بود خودشونو نشون بدن. پس اگر شابلون تاتو موقت بدن کردید و یک سال ازش گذشته میتونید اقدام کنید برای اهدای خون و این محدودیت همیشگی نیست.

تتو کار (تتو آرتیست) هارو از کجا میشه پیداشون کرد؟

متاسفانه در خیابون ها با تابلو های درشت نمیشه پیداشون کرد این عزیزان دل رو. برای پیدا کردنشون میتونید از دوستان هم دانشگاهی بپرسید. همیشه یک نفر یکی رو میشناسه که یکی رو میشناسه. یا میتونید اگر کسی تتو داره و از کار اون هنرمند خوشتون اومده از اون شخص اطلاعات تماس اون متخصص رو بگیرید. همچنین میتونید سری به اینستاگرام بزنید. اینستاگرام الان تبدیل به محلی غنی برای دیدن طرح ها و کار های آرتیست های تتو شده.

و اما…

 

داستان اولین تتوی من

از مدتی قبل یک آرتیست مشهدی رو دنبال میکردم. کار های متنیش کم بود و متن هایی هم روی دست خودش بود فارسی و نستعلیق بود ولی بعد از یکی دو ماه فایلو کردن و دیدن کار ها هم اعتمادم جلب شد و هم از کار هاش خوشم اومد. و این که ببینی طرف خودش روی دست و پاش پر تتو هستش یجورایی بهت میگه که طرف مقابل علاقمند و به قول ما “گیک” این کاره. بنابرین از اینستا وارد کانال تلگرامش شدم و اونجا هم آی دی خود ایشون بود. بعد از مطمئن شدن از موجودی جیب دقیقا بعد از گرفتن حقوق به این آقای تتو ارتیست پیام دادم و حدود 2:30 صبح ایشون بودن و صحبت کردیم. ازش قیمت گرفتم و توضیح خواستم درباره مراحل.

پرسیدم آیا درسته که تتو بعد یه مدت نیاز به ترمیم داره؟ گفتن نه و این توجیح افراد ناوارد برای خرابکاری هاشونه.

ازم پرسید که از کجا شماره رو پیدا کردم و من هم گفتم. و پرسید برای کدوم بخش و گفتم مچ دست و اندازه حدود 4-5 سانت در 1-2 سانت. ایشون گفتن 150 هزار تومان کار خوب هزینه داره.

بعد از کمی صحبت فهمیدم اینجوری نیست که پاشی با خانواده محترم بری اونجا و چای و آجیل بخوری و هندونه قاچ کنین دور همی.

متاسفانه با اینکه قانون جدی نیست که بگه کار تتو خلاقه یا مرتکب گناهی میشه هنرمند تتو کار به صورت عمومی شاهد جاهایی نیستیم که به طور تخصصی چنین خدماتی داشته باشن و شما نمیتونی مغازه بزنی روش بنویسی تتو کاری برادران موسوی جز مجید.

مراحل کاری اینجوری بود که شما وقتی تصمیمت قطعی میشه مبلغی رو واریز میکنی به شماره کارتی و رسید رو میفرستی و بهت میگن چه ساعتی باید بری کجا. یعنی حتی ساعت و آدرس هم بعد اولین پرداخت مشخص میشه و این دلیلش این نیست که با پول شما میرن جایی رو اجاره میکنن بلکه بیشتر برای اعتماد کردن به شما به عنوان یک مشتری هستش.

آقای تتو آرتیست تمام مراحل و آدرس هارو خیلی محترمانه به بنده گفتند و من هم خیلی از صحبت باهاش خوشحال شدم و یجورایی اخلاق محترمانه دیدن خودش اعتماد بخشه. پس قرار شد من ساعت 10 صبح جمعه برم اون طرف شهر و شماره موبایل تماسشو بهم داد.

از اونجایی که باید در کمتر از 8 ساعت دیگه اونجا میبودم، طرح های مد نظرمو پیدا کردم و با چند نفر صحبت کردم و نظرشونو پرسیدم. قرار شد که بخوابم 4-5 ساعتی ولی کار دیگه ای پیش اومد و مجبور شدم تا 7 بیدار باشم. 7 تا 8 رو خوابیدم. 8 دوشی گرفتم، قهوه ای خوردم و رفتم بیرون از خونه. خوشحال از اینکه میتونم با فقط یک اتوبوس برم به محل مورد نظر. سوار اتوبوس که شدم از خستگی زیاد حتی نتونستم کتب بخونم و تمام مدت به کف اتوبوس نگاه میکردم. خیلی سریع رسیدم.

رفتم و محل قرار رو راحت پیدا کردم و تماس گرفتم. قرار شد منتظر بمونم. بعد 10 دقیقه دوباره باهام تماس گرفت. رفتم و درب مورد نظرو پیدا کردم. تمام مدت توی خیابون احساس میکردم دارم بزرگترین خلاف عمرمو مرتکب میشم که بعدش یا تیر میخورم و کشته میشم یا باید از کشور فرار کنم.

وارد که شدم یک آقای قد بلند، برخلاف عکس ها بدون ریش، با یک عینک گرد (نه ازین سوسولی هایی که نازک و دکوری هستن، ازونایی که معلومه همیشه روی چشم هستند) و خوشرو بهم سلام کرد و احوالی پرسید و هدایتم کرد داخل. خیلی برام جالب بود این که ایشون اخلاقی اینقدر به طور غیرقابل‌تصوری خوب داشت، گرم برخورد میکرد و شوخی میکرد. شاید این بخشی از تصورات اشتباهم بود که فکر میکردم همه تته آرتیست ها صرفا متالهد هایی هستن که حال صحبت با کسی رو ندارن. طرحشو بهش دادم و از معنیش پرسید و از معناش تعریف کرد و منم با اینکه از غافلگیری و ترس پت پت من من میکردم کم کم شروع کردم به یخ زدایی و چون همه سوالاتمو راحت جواب میداد خیلی احساس راحتی بیشتری داشتم.

بعد از پیدا کردن اندازه مناسب طرح و امتحان کردنش وارد اتاق دیگه ای شدیم که همه ابزار آلات مربوط به پیاده سازی تتو اونجا بود. جوهر ها، مواد ضد عفونی کننده، بهداشتی، دستگاه های تتو که نمیدونم اسمش چیه، انواع تخت و صندلی. وارد اتاق که شدم و نشستم موزیکی در حال پخش بود که با گستاخی تمام گفتم آقا آهنگ راک ندارین یا مثلا آهنگ گیتار محور؟ با اخلاقی بسیار ورزشکاری ایشون رفت کلی درگیر پیدا کردن آهنگ شد. نکته جالب اینجا بود که حین گشتن برای اهنگ ها، آهنگ Try از P!nk پخش شد و من، یک پسر سیبیل دار 120 کیلویی شروع کردم به خوندن باهاش و تکون دادن سرم. چیزی که همیشه نمیبینید و برای خودم تکرار میکردم:

 

…doesn’t mean you’re gonna die, you gotta get up and try and try and try…

 

کمی از ترسم کمتر شده بود و کلمو تکون میدادم مثل این عروسک های روی داشبورد ماشین. ازش پرسیدم: آقا این ترسی که من دار الان طبیعیه؟ با خنده بهم گفت ما کسانی رو داشتیم که از هوش رفتن! به خودم گفتم واستا ببینم، من از هوش نرفتم هنوز بنابرین من شجاعم! هِل یِس!

مو های روی دستم رو با یک تیغ یکبار مصرف زد، روش کمی لیدوکائین 10 درصد برای بی حسی زد و دوتا حالت کرم به صورت پراکنده زد و روشو به سلفون پیچوند. همینطور که من سلفون پیچ نشسته بودم و داشتم سعی میکردم ببینم این آهنگ ها چی میگن ایشونم شروع کرد به کار های خودش. طرحی که روی یجور کاغذ کاهی چاپ شده بود رو با یک قلم که نمیدونم خودکار بود یا مداد کشید محکم و دورشو برید و شروع کرد به ضد عفونی کردن همه چیز. روی میز ها سلفون کشید، وسایل رو توی دستگاه استریل کننده گذاشت، دستکش دستش کرد و حتی روی محل قرارگیری دست هم سلفون کشید. سلفون دستم رو باز کردم که هوا بخوره. یک ماده دیگه ای روی رستم زد که به نظرم برای این بود که طرح روی کاغذ روی دستم بیوفته. بعد کلی دقیق محل نهایی رو پیدا کرد و ازم کلی نظر خواست و کاغذ رو خیلی سریع روی محل مرطوب گذاشت و طرحی روی دستم افتاد. نشستم و سعی کردم خونسرد باشم. سوزن مناسب رو روی دستگاه گذاشته بود و من دستمو گذاشتم روی استند مخصوص با زاویه قابل تنظیم. جوهر رو داخل جا جوهری های خیلی کوچیک اندازه پلاستیک های ته نمکدون ریخت و دستگاهو روشن کرد.